مقدمه
ورشکستگي تقريباً مقولهاي باستاني است و به همين ميزان هم شايع ؛ ورشکستگي ممکن است در يک مغازه خرده فروشي کوچک که قادر به ايفاي تعهد اجارهاش نيست و بدين دليل بسته ميشود و يا در يک شرکت توليدي بزرگ بهدليل نداشتن نقدينگي مطلوب و زيانهاي مستمر سالانه رخ دهد.
حسابداران بايد علل پديد آورنده ورشکستگي را بخوبي درک کنند زيرا آنها هستند که ميتوانند قبل از وقوع ورشکستگي، مديريت را از آن آگاه سازند و راهحلهاي پيشگيري کننده ارائه نمايند
.(Newton, 1998)
در ادبيات مالي واژههاي غيرمتمايزي براي ورشکستگي وجود دارد. برخي از اين واژهها عبارتند از:
وضع نامطلوب مالي1، شکست2، عدم موفقيت واحدتجاري، وخامت ، ورشکستگي3، عدم قدرت پرداخت ديون4 و غيره.
در فرهنگ و بستر« شکست» چنين تعريف شده است: "توصيف يا حقيقتِ نداشتن يا عدم کفايت وجوه در کوتاهمدت".
البته همه واحدهاي تجاري براي دستيابي به موفقيت،برنامهريزي ميکنند و عمليات خود را به سمت برنامههاي خود راهبري مينمايند اما برخي از آنها براي دستيابي به اين هدف دست به عمليات ريسکآور و خطرناکي ميزنند که به ورشکستگي منتهي ميگردد. اين جنبه غيرمنتظره بودن ورشکستگي است که آن را خطرناکتر ميسازد. به هر حال همه واحدهاي تجاري که تداوم فعاليت ندارند ورشکسته تلقي نميشوند، زيرا برخي از آنها با وجودعدم تداوم فعاليت به اهداف خود دست يافتهاند.
دانلود پروژه مقطع کارشناسي-امنيت شبکه
درباره این سایت